جدول جو
جدول جو

معنی مهری آباد - جستجوی لغت در جدول جو

مهری آباد(مِ)
دهی است از دهستان پائین ولایت بخش فریمان شهرستان مشهد. آب آن از قنات و محصول آن غلات و چغندر است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(هَِ لِ)
دهی است از بخش صحنۀ شهرستان کرمانشاهان که در 17هزارگزی صحنه و یکهزارگزی شمال شوسۀ کرمانشاه به همدان واقع و دارای 30 تن سکنه است. از رود خانه زردآب مشروب میشود. محصول عمده اش غلات، برنج و حبوبات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(مَهْ جَ)
نام پیغمبر قدیم ایرانیان و دارای کتابی بوده است دساتیرنام. (ناظم الاطباء). اما کتاب و محتوای آن مجعول است. رجوع به مقالۀ دساتیر از پورداود در مقدمۀ لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
(رَ)
دهی از بخش میامی شهرستان شاهرود. دارای 750 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول عمده آنجا غلات و میوه و لبنیات و صنایع دستی زنان آنجا کرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
دهی از دهستان سیلاخوراست که در بخش الیگودرز شهرستان بروجرد واقع است و 859 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(مُ رَ زِ)
دهی است از دهستان ریمله بخش حومه شهرستان خرم آباد، در 21هزارگزی شمال غربی خرم آباد و 9هزارگزی شمال راه شوسۀ خرم آباد به کوهدشت با180 تن سکنه. آبش از رود خانه خرم آباد و راه آن مالروست
لغت نامه دهخدا
(مُ)
دهی است از دهستان پیشخور بخش رزن شهرستان همدان در 37 هزارگزی جنوب شرقی قصبه رزن و سه هزارگزی شمال قمیشانه، تپه ماهور با 126 تن سکنه، آبش از قنات، محصولش لبنیات. شغل مردمش زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
دهی است از بخش بوئین زهرا شهرستان قزوین، 153 تن سکنه دارد، محصول آن غلات، چغندر قند و نخود است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
دهی است از بخش نوبران شهرستان ساوه، 227 تن سکنه دارد و محصول آن غلات و لبنیات است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان سلگی شهرستان نهاوند، واقع در 25 هزارگزی شمال باختری شهر نهاوند و جنوب رود خانه گاماسیاب، ناحیه ای است واقع در جلگه، سردسیر و دارای 250 تن سکنه، شیعه، لری و فارسی زبانند، آب آن از چشمه و رودخانه مشروب میشود، محصولات آنجا غلات و توتون است و اهالی به کشاورزی گذران میکنند، راه آن مالرو میباشد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(مَهَْ)
دهی است از دهستان پایین شهرستان نهاوند، واقع در 14 هزارگزی باختر نهاوند و سه هزارگزی گیان. جلگه. سردسیر. دارای 1500 تن سکنه. آبش از چشمه و چاه و رود خانه جهان و راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(سا)
دهی است از دهستان آشتیان بخش طرخوران شهرستان اراک واقع در 15 هزارگزی جنوب خاوری طرخوران با 337 تن سکنه آب آن از قنات و راه آن مالرو است. از سکنه عده ای برای کارگری به تهران می روند. مزارع خان بلاغی و قره قاش جزء موسی آباد است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
دهی است از دهستان کامفیروز بخش اردکان شهرستان شیراز، واقع در52هزارگزی خاور اردکان و 3هزارگزی راه فرعی خانی من به پل خان با 460 تن سکنه. آب آن از رود خانه بستک و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(مِ)
دهی است از دهستان رومشکان بخش طرهان شهرستان خرم آباد. جلگه ای و معتدل. دارای 120 تن سکنه. شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(مَ طَ)
دهی از بخش دره شهر شهرستان ایلام است که 354 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(مِ)
دهی بوده است از بخش شمیران در 12کیلومتری تجریش در سر راه تهران به دماوند که اکنون سکنه ای ندارد. در سالهای اخیر قنات آن به وسیلۀ سفارت آمریکا خریداری شده و با لوله ای آب آن را به سفارت خانه آمریکا می برند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان بهنام پازکی است که در بخش ورامین شهرستان تهران واقع است و 203 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(مُ لِ)
دهی است از دهستان حومه خاوری شهرستان رفسنجان، در12هزارگزی شمال باختری رفسنجان و 13هزارگزی شمال شوسۀ رفسنجان به یزد با 270 تن سکنه. آب آن از قنات وراه آن فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(مَرْ یَ)
دهی است از بخش ابرقو شهرستان یزد، در 3هزارگزی جنوب راه ابرقو به فخرآباد و سریزد، در جلگۀ معتدل واقع و دارای 582 تن سکنه است. آبش از قنات و محصولش غلات و شغل مردمش زراعت و صنایع دستی زنان قالی بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(مَ رَ مِ بِ قَ)
دهی است از دهستان مرکزی بخش فریمان شهرستان مشهد با 66 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
مولی بالی الطویل، متوفی 977 هجری قمری او راست: تعلیقۀ بر اصلاح الوقایۀ کمال پاشازاده، (از کشف الظنون)
لغت نامه دهخدا
ده کوچکی از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان آباده، سکنۀ آن 50 تن است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(فَ ری یِ)
دهی است از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاه واقع در نه هزارگزی خاور کوزران و سه هزارگزی باختر رود خانه مرگ. ناحیه ای است وسیع واقع دردشت سردسیر و دارای 120 تن سکنه است. از سراب میرعزیزی مشروب میشود. محصولاتش غلات، حبوب، لبنیات، توتون، چغندرقند، صیفی و برنج است. اهالی به کشاورزی و گله داری اشتغال دارند. راه آن مالرو است. در تابستان اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(خوِ)
دهی است از دهستان پهلوی دژ بخش بانۀ شهرستان سقز، واقع در جنوب خاوری بانه و شمال عباس آباد. این دهکده کوهستانی و سردسیر و با 255 تن سکنه است. آب آن از چشمه و محصول غلات و توتون و ارزن و زغال. شغل اهالی زراعت و زغال فروشی. راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
دهی است ازدهستان جوانرود بخش پاوۀ شهرستان سنندج، واقع در جنوب خاوری پاوه و جادۀ اتومبیل رو کرمانشاه به پاوه، این ده کوهستانی و سردسیر است، آب آن از چشمه و محصول آن غلات و لبنیات و مختصر توتون و شغل اهالی زراعت، راه مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(چِ رِ)
دهی است جزء دهستان غنی بیگلو بخش ماه نشان شهرستان زنجان. در 36هزارگزی شمال خاوری ماه نشان و 2هزارگزی راه مالرو عمومی واقع است. کوهستانی و سردسیر است، 465 تن سکنه دارد. از چشمه و زه آب رود خانه محلی آبیاری میشود. محصولش غلات و بنشن است. شغل اهالی زراعت و قالیچه بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان پائین ولایت است که در شهرستان تربت حیدریه واقع است و 776 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(مِ نُ اِوْ لَ)
دهی است از دهستان شهر نو بالا ولایت باخرز طیبات شهرستان مشهد در 90هزارگزی شمال غربی طیبات، در دامنۀ معتدل واقع و دارای 235 تن سکنه است. آبش از قنات، محصولش غلات و بنشن، شغل مردمش زراعت و مالداری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(مِ گُ)
دهی است از دهستان سامن شهرستان ملایر، واقع در 7هزارگزی جنوب شهر ملایر با 910 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا